یه گوشهء ذهن ما معمولیها به نام نگرانىهاى مالى سند خورده. تو زندگیامون کمتر شده یه چیز خیلى گرون بخریم، یا با هدیه گرفتنش بغض نکرده باشیم و یه جاى ذهنمون نگرانِ جیبِ هدیه دهنده نشده باشه. کمتر شده برای داشتن یه چیز گرون قیمت، ماهها و حتی سالها صبر نکرده باشیم و سختی نکشیده باشیم. ما هم مثل «خرپولها» همیشه دغدغه پولِ بیشتر داریم، اما نه براى «پولدار»تر شدن، شاید براى همین معمولى بودن (موندن)...
ما آدم معمولىها پول داریم، ولى نداریم. ما راحت آژانس میگیریم، رفت و برگشت، اون لباس و کفشى که عالیه و دوسش داریمو میخریم، حتى اگه لباس و کفشِ طبقهء خرپولها باشه! اون غذاییو که هوسشو کردیم میخوریم، حتى اگه تو رستورانى سرو شه که فقط ارزش افزودهاش قدِ یه بارِ دیگه رستوران رفتنه! ما اون سفر و تفریحى که بهش احتیاج داریمو داریم، ولو بدونِ هتلهاى ٦و٧ ستاره و بدون احتیاج به تسلط بر زبان انگلیسی! اما اون ویولن ٣٠ میلیونى رو، اون لنز و دوربین ۹ میلیونى رو، اون پیانو و ماشین و گردنبند جواهر رو نداریم... و این داشتن و نداشتنهاى همزمان، طبق تحقیقات و نتایج معتبر، متوسطترین، درستترین، عاشقانهترین و امیدوارانهترین سبک زندگى دنیاست و با افتخار به تمام دردها و حسرتهاش، براى ماست.