بیشتر ما تو ارتباطاتمون، شاید تو همه مدل ارتباطی که با آدما داریم، از مترو و تاکسی و خیابون تا خانواده، خودمحور و خودشیفتهایم.
به ما در تمام سالهای تحصیل و حتی در خانواده، یاد ندادن وقتی یه بشقاب غذا هست قاشقا رو دو تا کنیم، بلکه بهمون یاد دادن سریعتر باشیم، زرنگتر باشیم تا اونی که گرسنه میمونه نباشیم.
اگه بتونیم آدما رو درک کنیم، دعواها و عقدهها و نفرتها کمتره. یکی از راههای درک کردن هم اینه که ببینیم اگه بهجای طرف مقابل بودیم، با همون شرایط، چطور رفتار میکردیم!
باید تلاش کنیم تو رابطمون «خودمحور» نباشیم. کسایى که فقط به خواستههای خودشون توجه میکنن، هیچوقت عذرخواهى نمیکنن یا با منت و زور این کارو میکنن، تو مشاجرهها تک تک حرفها و کارا رو لیست میکنن تا برنده و بازنده رو مشخص کنن، و برنده هم قطعا خودشونن، به خاطر ذهنیت مثبتی که از خودشون دارن، عیبهاشونو نمیبینن. انقدر خودمحورن که نمیتونن شرایط و احساسات طرف مقابل رو درک کنند.
گاهی یکی از ما یا هردومون باید بیخیال بخشی از خواستههای مشروع و طبیعیمون بشیم، بهخاطر حفظ رابطه. یه آدم باهوش، رابطهای رو که براش خیلی ارزشمنده بهخاطر قدرتنمایی، برتریطلبی یا خودخواهی و برنده بودن توی یه دعوا ازدست نمیده.