بهشت
شنبه, ۲۰ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۴۱ ق.ظ
دوست دارم از اینی که هستم دور شوم، خیلی تغییر کنم. بعد با کسی دوست شوم، به خودم وابستهاش کنم، اعتمادش را جلب کنم، رازش را بدانم، زندگیاش را ببینم، نقظهضعفش را بفهمم، دردهایش را که برای من، فقط برای من لخت میکند خوب تماشا کنم، بعد یک روزِ قشنگ با او حسابی دعوا کنم و بهش حرفهایی بزنم که از خودش متنفر شود. بعد توی چشمهایش زل بزنم و ترس و تنهایی و بیسلاحیاش را تماشا کنم و حظ ببرم. از اینکه قدرت دارم، در موضع بالاتر و موقعیت برترم، از اینکه در جواب چاقویی که به من زده قمهای بهش کشیدهام حظ ببرم. احساس کنم چقدر خوب از غرورم محافظت کردهام و درس خوبی بهش دادهام. بعد با خودم بگویم حقش بود، آدم عوضی، باید ادب میشد. دلم میخواهد آدم دیگری شوم تا بتوانم همینقدر که گفتم کثافت باشم.
۹۴/۰۴/۲۰